DX یا تجربه کاربری دیجیتال
چرا محتوای خلاقانه برای ایجاد Digital experience ضروری است؟
Digital experience یا تجربه کاربری دیجیتال اغلب برای تحقق یک هدف کمپین تصور می شوند و ممکن است شما از قبل محتوای خلاقانه ای برای تقویت آنها داشته باشید. Digital experience داغ ترین (و سودآورترین) روند در بازاریابی در حال حاضر است. همانطور که دنیای دیجیتال در حال گسترش است، انتظارات مشتریان نیز افزایش می یابد. مصرف کنندگان با هر کلیک ماوس، تجربه ای یکپارچه و داستانی جذاب را در هر نوبت می خواهند.
یک راه عالی برای اطمینان از رعایت این استانداردهای بالا، سرمایه گذاری در محتوای خلاقانه و جذاب برای وب سایت، برنامه ها و کانال های رسانه های اجتماعی است. محتوای خلاق به ایجاد اعتماد با مشتریان و همچنین افزایش تبادل در همه کانال ها کمک می کند. بدون آن، شما فرصت ایجاد تجربیات دیجیتال قدرتمند را از دست می دهید.
برندها برای ایجاد Digital experience یا تجربه کاربری دیجیتال جذاب به چه چیزی نیاز دارند؟
شما به محتوای خلاقانه نیاز دارید (و احتمالاً قبلاً آن را دارید)
تجربه دیجیتال (DX) اساساً یک دارایی (یا مجموعهای از داراییها) است که از طریق یک رابط دیجیتال و تعاملی ارائه میشود (خواه وبسایت شما باشد یا هر کانال یا پلتفرمی که در آن برند خود را برای نشان میدهید). درست مانند سایر دارایی های بازاریابی، یک تجربه دیجیتالی شامل تصاویر، ویدیو، صدا، کپی – به علاوه عنصر تعاملی است: چیزی که مشتریان را شگفت زده می کند و به آنها توانایی کاوش، برقراری ارتباط و تصمیم خرج کردن پول خود برای شما را می دهد.
تجربه دیجیتالی به عنوان یک دارایی دیجیتال و تعاملی که برای ایجاد اعتماد و متقاعد کردن مشتری برای بستن یک معامله طراحی شده است، مبتنی بر محتوای خلاقانه است. اکنون، این یک خبر خوب است. در واقع، این احتمال وجود دارد که شما در حال حاضر محتوای بازاریابی بیشتری نسبت به آنچه به طور منظم استفاده می کنید داشته باشید، و این می تواند تجربیات دیجیتالی را در کل سفر مشتری تقویت کند.
اما چگونه از این همه محتوای خلاقانه استفاده می کنید؟ و مهمتر از همه، چگونه می توان یک تصویر ثابت یا یک ویدیو را به تجربه ای دیجیتالی شایسته این نام تبدیل کرد؟
پیشنهادی:
شما باید محتوای خلاقانه را در طول چرخه زندگی آن مدیریت کنید :
ایجاد، مدیریت، توزیع
این چرخه خلاق بسیار ساده است. شما یک چیز مفید و با ارزش ایجاد می کنید، آن را ذخیره می کنید/به اشتراک می گذارید/بازیابی می کنید و در نهایت آن را توزیع می کنید. اکنون، اگر شرکت شما کارها را به درستی انجام می دهد، امیدواریم پس از یک بار استفاده از آن فراموش نکنید که محتوای خلاقانه، درست مانند ققنوس، هرگز نمی میرد.
هر استراتژی تجربه دیجیتال در واقع یک استراتژی محتوای خلاقانه است. با مدیریت مؤثر داراییهای خلاق در طول چرخه عمر آنها – از طریق سیستمهایی که به شما کمک میکنند ROI محتوایی را که تولید کردهاید با یک سیستم ثبت مرکزی که بخشی از یک اکوسیستم یکپارچه است، به حداکثر برسانید – میتوانید مطمئن شوید که عرضه ثابتی با کیفیت بالا دارید. در واقع سوختی که به بازاریابی دیجیتال شما قدرت می بخشد و به اهداف شما خدمت می کند.
اما، در حالی که محتوای خلاق پایه و اساس هر تجربه دیجیتالی است، محتوای خلاق به تنهایی برای ایجاد این تجربیات کافی نیست.
شما باید بر “چهار ستون” تجربه دیجیتال تکیه کنید.
در حالی که محتوای خلاق برای ایجاد یک تجربه دیجیتال ضروری است، تحویل نیز به همان اندازه مهم است تا ذهن و قلب مصرف کنندگان خود را به دست آورید. اگر بارگذاری محتوای شما به زمان نیاز داشته باشد یا اگر واکنشی احساسی در آنها ایجاد نکند، مصرف کنندگان هیچ رحمی نشان نمی دهند. برای موفقیت، تجارب دیجیتال باید به طور محکم بر چهار ستون اساسی – سرعت، ثبات، شخصیسازی و تأثیرگذاری – استوار باشد.
گوگل اخیراً دریافته است که دو ثانیه افزایش زمان بارگذاری صفحه منجر به خروج ۳۲ درصد از مشتریان شما میشود.
به طور مشابه، تنها 20٪ از مشتریان خرید را بدون تجربه بسیار شخصی سازی شده، نهایی می کنند و تا 72٪ از فروشندگان انتظار دارند که تجارب را مطابق با نیازهای خود شخصی سازی کنند.
بیایید سعی کنیم درک کنیم که شرکت ها در سراسر جهان چگونه هستند و چرا ممکن است با مشکل مواجه شوند.
رقابت شدید است، اما به نظر نمی رسد که هیچ کس واقعاً کار خوبی انجام دهد
در حالی که می دانیم رهبران و تک شاخ های دیجیتالی در هنر تجربه دیجیتال پیشگام هستند و انتظارات مشتریان را تعیین می کنند، اکثریت قریب به اتفاق شرکت ها و برندها هنوز اولین قدم های آزمایشی خود را انجام می دهند – و در عین حال به شدت برای سهمی از توجه مشتریان خود رقابت می کنند. .
امروزه، 86 درصد از شرکتها میگویند که اساساً بر اساس تجربه مشتری رقابت میکنند. با این حال، توجه به این نکته بسیار جالب است که بیشتر شرکتها ممکن است کیفیت تجربیات دیجیتالی را که ارائه میکنند دست بالا برآورد کنند: یک نظرسنجی اخیر گارتنر نشان داد که 50٪ از مشتریان، تجربیات دیجیتال ارائه شده توسط برندها را غیرمتمایز، بیتاثیر و اغلب بیاثر میدانند.
برندها به جای تعهد مادام العمر به مشتریان خود، با هر تجربه به عنوان یک کمپین فردی برخورد می کنند.
تجارب دیجیتال اغلب موفق یا جذاب نیستند زیرا به عنوان یک طراحی کامل قابل استفادهی دوباره، ارتباط بین برند و مشتریانش برنامه ریزی نشده اند. اغلب به عنوان بخشی از یک کمپین منفرد ایجاد می شود، هدفی که برای دستیابی به آن طراحی شده است مانند هر کمپین قبلی است: دستیابی به تعدادی از چشم انداههای از پیش تعریف شده ، تولید تعداد از پیش تعریف شده سرنخ (یا فروش)، و انجام این کار در یک زمان از پیش تعریف شده.